۱۳۹۳ خرداد ۹, جمعه

گفت‌وگو با نخستین زنی که معاون استاندار سیستان‌وبلوچستان شد


زهرا اربابی: زنان سیستان می‌خواهند از انزوا بیرون بیایند
فاطمه علی اصغر

اگر بودند زنانی که بعد از انقلاب فرماندار، بخشدار یا شهردار برخی از شهرهای ایران شوند، اما از سال 57 تا امروز زنی برای نشستن بر صندلی مدیریت پا به ساختمان استانداری‌های کل کشور نگذاشته است. «زهرا اربابی» اما این طلسم را شکست و معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی استانداری سیستان‌وبلوچستان شد. زادگاه اساطیری «رودابه» اما سال‌ها نامش هم‌ردیف محرومیت بود و قرین حکایت‌های تلخ از روزگار زنانش، با این حال، انتصاب چهارزن در پست‌های حساس دولتی این استان گویی بذری است که دولت برای آینده زنان نه در این استان که در کل کشور پراکنده. در این میان اما هنوز هم آتش حرف و حدیث روشن است و مجموع این انتصاب‌های زنانه هم نتوانسته مانع از دمیدن عده‌ای در خرمن اختلاف‌ها نشود؛ چه آنها که بازگشت زنان را به راس امور شهر و روستا، ویترین خوشایندی تلقی کرده‌اند که قرار است وضعیت بد زنان سیستانی را مخفی کند و چه آنها که دولت امید و تدبیر را به فریب عمومی متهم می‌کنند. اربابی در پاسخ به تمام این بهانه‌ها، به آمار بالای زنان تحصیلکرده این سرزمین پهناور جنوب شرقی کشور اشاره می‌کند؛ زنانی که حالا همچون مردان در جست‌وجوی کار هستند و می‌خواهند خط تیره‌ای بر واژه محروم جامانده در کنار نام استانشان بکشند. این زن نه تنها از وضعیت زنان در سیستان‌وبلوچستان بلکه از برنامه هر روزه زندگی‌اش با «شرق» حرف می‌زند با همان گرمی زادگاهش و تاثیراتی که اعتراف می‌کند بخشی از آن را مدیون نوشته‌های «آندره ژید» است.
ساعت‌ها و زندگی معاون
زنگ ساعت‌ها مدام برای هر لحظه‌ از روزهای زندگی‌اش به صدا درآمده و برنامه‌‌ روزانه‌اش را یادآوری می‌کنند. ساعت هفت‌ونیم به دانشگاه می‌رسد، تدریس را آغاز می‌کند و استاد دانشگاه می‌شود. ساعت 9 باید استانداری باشد، تا کارهای معاونت را سروسامان دهد. تنها سه‌ساعت میان روز وقت استراحت دارد. به خانه می‌رود و به خانواده‌اش می‌رسد و دوباره به ساختمان استانداری برمی‌گردد و تا هر ساعت که کار باشد، پای کار می‌ماند؛ یعنی تا حدود هفت یا مثلا هشت‌شب. هنوز هم خرید خانه با اوست. هنوز هم باید دو دخترش را برای گردش به بیرون ببرد. در میان همه این کارها، به‌خاطر تدریس در دانشگاه باید مطالعه هر روزه هم داشته باشد و البته پیگیری اخبار سایت‌ها که می‌افتد به ساعت‌های پایانی شب؛ یعنی 10 تا 12شب.
با این همه زهرا اربابی انکار نمی‌کند که کارکردن همراه با خانه‌داری سختی‌هایی هم دارد: «بدون همراهی همسر و فرزندانم امکان حضور پررنگ در کار مقدور نبود. من مسوولیت سنگینی را به دوش دارم اما سعی می‌کنم کار کمترین اثر را روی خانواده داشته باشد.» یکی از دخترانش حالا دانشجوی پزشکی شده و دلخوشی مادر: «در بحبوحه کارهای سیاسی من، دخترم در دانشگاه قبول شد. خوشحالم که دخترانم مستقل هستند و به خود متکی‌اند.» شبیه مادرشان؛ زهرا اربابی هم به خود متکی بود، طوری که همه درهای بسته را باز کرد و سرانجام نامش در فهرست نخستین‌های ایران در حوزه زنان جای گرفت.
از دانشگاه تا معاونت
خانم معاون، دانشگاه را نقطه آغاز فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی‌اش می‌داند. در زمان اوج جنگ ایران و عراق وارد دانشگاه شهید بهشتی شده و لیسانس مدیریت بازرگانی‌ را از این دانشگاه گرفته است. اما همچنان به تحصیل ادامه می‌دهد و این‌بار فوق لیسانس مدیریت بازرگانی‌اش را از دانشگاه آزاد گرفته و حالا هم در حال تحصیل در مقطع دکتراست.  در مجموعه فعالیت‌های دانشگاهی‌اش، ریاست د‌انشکده علوم انسانی در واحد زاهدان را در سال‌های 80 تا 84 ثبت کرده: «رشته تحصیلی من یعنی مدیریت به‌شدت روی من تاثیر گذاشت. مدیریت رشته‌ تحصیلی‌ای است که با دیگر رشته‌ها عجین است. این رشته ذهن مرا به تفکر اصلاح جامعه معطوف و در نهایت مطالعه در زمینه مدیریت و جامعه‌شناسی مرا آماده فعالیت‌های سیاسی کرد.» اینکه چگونه او در فضای مردسالارانه که از مردم سیستان‌وبلوچستان در ذهن‌ها تصویر شده، توانسته به معاونت استانداری برسد، علامت سوال بزرگی برای خیلی‌ها شده اما اربابی نگاه دیگری به فرهنگ زادگاهش دارد: «من چنین حالت مردسالارانه‌ای را در طول فعالیت‌هایم احساس نکردم. شاید این  به نوع برخورد من برمی‌گردد. حتی وقتی مسوولیت ستاد انتخابات آقای روحانی را بر‌عهده داشتم، هیچ نگاه سنگینی را احساس نکردم. حالا هم معاونان دیگر استانداری نگاه متفاوتی نسبت به من ندارند.»
آندره ژید خوانی
او در خطه سیستان‌وبلوچستان بزرگ شده و زندگی‌اش با زندگی مردم آنجا عجین است با این حال هنوز هم مبحث مورد علاقه او، تغییر در هنجارهای اجتماعی و نحوه مدیریت رفتار سازمانی است و در مورد آن مطالعه می‌کند. کتاب‌های آندره ژید را می‌خواند و ذهنیت این نویسنده فرانسوی را دوست دارد.  وقتی هم بحث مدیریت زنان می‌شود، عینک دانشگاهی به چشم می‌زند: «علمای مدیریت در زمینه تفاوت مدیریت مردان و زنان مطالعات گسترده‌ای انجام داده‌اند، بر اساس این مطالعات، زنان مدیر، گرایش بیشتری به خرد جمعی و مشارکت در تصمیم‌گیری دارند. زن‌ها کار را با دقت بیشتری انجام می‌دهند و با احتیاط بیشتری تصمیم‌گیری کرده و حساسیت بیشتری نسبت به امور دارند تا آنجا که برای جزییات اهمیت زیادی قایل هستند.» اما آیا این ویژگی‌ها می‌تواند گره از مشکلات منابع انسانی سیستان‌وبلوچستان بگشاید؟ و دردی از دردهای زادگاه رستم دستان، پهناورترین استان ایران بردارد؟ سرزمینی که با وجود بیشترین مرزهای آبی و خاکی با سرزمین‌های همسایه و دسترسی به آب‌های آزاد، باز هم نامش با محرومیت قرین است.  اربابی معترف به خان نعمت در خطه سیستان‌وبلوچستان است اما سخت از مردمشان گله دارد: «یکی از ویژگی‌های بارز مردم سیستان‌وبلوچستان کم‌توقعی آنهاست. به جرات می‌گویم کم‌توقعی و انتظار حداقلی مردم ما، باعث شده که استان پیشرفت نکند. اگر این مردم سطح توقعشان را بالا ببرند، دیگر به این استان با این همه پتانسیل اقتصادی و فرهنگی و سیاسی، نمی‌گویند استان محروم.»
برابری زن و مرد در جست‌وجوی کار
چه بدمان بیاید چه خوشمان انگار چندان فرقی هم ندارد؛ سال‌هاست که سیستان‌وبلوچستان در فهرست محروم‌ترین استان‌ها قرار دارد. اربابی این صفت را دوست ندارد اما روی میز کارش، پر است از پرونده‌های جوانان جویای کار: «در استان، جوانان تحصیلکرده بسیاری به ما مراجعه می‌کنند. آمار دقیقی نمی‌توانم بدهم اما نرخ بیکاری در استان ما بالاتر از سایر استان‌هاست و از طرفی استانی هستیم که در هر شهر و شهرستانی دو تا سه‌دانشگاه داریم. از نظر نیروی جوان تحصیلکرده هم بالاترین آمار را داریم. اینها شغل می‌خواهند، کار می‌خواهند با توجه به محدودیت نیروی دولتی، تلنباری از نیروهای جویای کار داریم که مساله مهمی است. از طرف دیگر 46درصد هم پست‌های ما بلاتصدی است. پست سازمانی خالی هم زیاد داریم، به همین دلیل رایزنی‌هایی انجام شده، مشکل اصلی ما تامین اعتبار است.» اما تفاوت نگاه اربابی با آنچه از محرومیت این استان نقل می‌شود در این است که او زنان را همچون مردان در جست‌وجوی کار می‌داند: «زنان هم همچون مردان جویای کار هستند. آمار دقیقی وجود ندارد اما تعداد زنان و مردان در این زمینه با هم برابر است و بعد تاکید می‌کند: «تاکیدم به خاطر این مساله است که چون زن هستم، بخش عمده‌ای از تقاضاهای کار زنان به من اعلام می‌شود و زنان زیادی برای اشتغال به من مراجعه می‌کنند.» به نظر می‌رسد این روزها سیستان‌وبلوچستان در برهه زمانی خاصی قرار گرفته، برهه‌ای که در حوزه زنان، برگ زرینی بر تاریخ محسوب می‌شود: «با توجه به داشتن یک نماینده مجلس زن، شهردار زن و حضور دو فرماندار زن و دو معاون آموزش‌وپرورش زن، به نظرم وارد دوره جدیدی از حضور زنان در ایران شده‌ایم. ضمن اینکه بیشترین دانشجویان دختر دانشگاه‌های اینجا بومی هستند، آنها انگیزه خیلی قوی دارند و می‌خواهند قابلیت‌های خودشان را بروز دهند و به‌نوعی از حالت انزوا دربیایند.»
برخی می‌گویند این انتصاب‌ها ویترین است؛ ویترینی برای پوشاندن وضعیت نامناسب زنان در سیستان‌وبلوچستان، اما اربابی دلیل این انتصاب‌ها را دیدگاه دولت تدبیر و امید نسبت به زنان می‌داند و همچنین نگاه استاندار کنونی سیستان‌وبلوچستان که برای انتخاب مدیران تنها به توانمندی‌ها می‌اندیشد نه جنسیت و قومیت: «این روزها تعداد دانشجویان دختر روزبه‌روز در حال افزایش است. دختران بسیاری برای پیداکردن کار به من مراجعه می‌کنند. واقعا در این استان وضعیت زنان تغییر کرده». اما با این حال آرزوی قلبی زهرا اربابی این است که روزی همه تبعیض‌ها به پایان برسد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر