۱۳۹۴ تیر ۲۰, شنبه

گفت‌وگو با منصوره اتحادیه
مشروطه بیداری زنان بود، نه جنبش
فاطمه علی‌اصغر
جنبش مشروطه به‌حق آغازگر و خاستگاه جریان‌‌ها و حرکت‌های مدرن در دل جامعه سنتی ایران به‌شمار می‌رود؛ جنبشی که اگرچه با غائله فتح تهران مسیر متفاوتی گرفت، اما دستاوردهای کم‌نظیری برای ملت ایران به‌بار آورد. یکی از حساس‌ترین و مهم‌ترین تغییرات و جریان‌هایی که منسوب به این جنبش است، در جامعه زنان رخ‌ داد. تاکنون بارها و بارها در مورد حضور زنان در جنبش مشروطه مطالعه و تحقیقات بسیاری از سوی پژوهشگران تاریخ و حوزه زنان انجام شده است. برخی مطالبات زنان با تمرکز بر متغیر جنسیت به شکل گسترده را حاصل انقلاب مشروطه دانسته‌اند؛ جنبشی که مشارکت اجتماعی زنان و حضور پررنگشان در تحولات تاریخ ایران را به‌همراه داشته است. هر چند امروز منصوره اتحادیه، پژوهشگر و تاریخ‌نگار، این نظریه را رد کرده و در گفت‌وگو با ایران فردا می‌گوید مشروطه فقط بیداری زنان بود، نه آغازگر جنبش. این گفته اتحادیه در حالی است که او در گفتار یازدهم کتاب خود به نام «اینجا طهران است» آورده: «زنان در نهضتی که جامعه ایران را عمیقا تکان داد، بی‌تفاوت و منفعل نبوده‌اند و همانند مردان، در جنب‌وجوش بوده‌اند». اتحادیه درباره این گفتار و تغییر نظرش، می‌گوید: «من سال ١٣٧٧ کتاب «اینجا طهران است» را نوشتم که حاوی دو مقاله درباره زنان است، ولی امروز نظرم تعدیل شده است و معتقدم ما درباره حرکت زنان غلو می‌کنیم به‌نظر من تحصیل زن، تنها دستاورد مهم مشروطه بود».

‌برخی مشروطه را دوران باشکوهی برای آغاز تحولات در حوزه زنان می‌دانند، شما به‌عنوان تاریخ‌نگار و پژوهشگر، این دوره را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
وقتی صحبت از زنان در مشروطه می‌کنیم، اغلب از یاد می‌بریم که فقط از تعدادی زنان نسبتا باسواد و از طبقه متوسط و روشنفکر جامعه صحبت می‌کنیم نه از زنان رجال که باید تصور کرد محافظه‌کار بودند و اگر هم علاقه‌مند به اصلاحات جدید بودند، فعالیتی نمی‌کردند. بدون‌شک قبل از مشروطه عده‌ای از زنان نسبت به شرایط اسفناک خود توجه داشتند و درباره آن حتی صحبت و چاره‌اندیشی کرده بودند و انقلاب به آنها فرصت فعالیت داد. ولی به هیچ‌وجه این حرکت عمومیت نداشت و محدود به گروه نسبتا کوچکی بود و باید اضافه کرد هم با تشویق روشنفکران و هم به‌طور خودجوش، زنان آغاز به فعالیت کردند.
‌یعنی شما دوران مشروطه را دوران شکوفایی تحول در حوزه زنان نمی‌دانید؟ در حالی که برخی از پژوهشگران از همراه‌شدن زنان با هم در راه رسیدن به اهداف مشروطه و گردهمایی آنها سخن می‌گویند.
به‌نظر می‌رسد امروزه موقعیت و محدودیت‌های آن زمان زنان از یاد پژوهشگران رفته است. البته حرکتی شروع شد، ولی نباید در مورد آن غلو و از دوران شکوفایی صحبت کرد. مردم اکثرا بی‌سواد بودند، تعداد کمی می‌توانستند -روزنامه‌هایی که چاپ می‌شد- بخوانند، به‌خصوص زنان که تقریبا ٩٠‌درصدشان بی‌سواد بودند. من هرچه بیشتر مطالعه می‌کنم، بیشتر به این باور می‌رسم که حرکت زنان در حاشیه مسائل مربوط به مردان بوده است و در آن مورد باید با احتیاط سخن گفت و غلو نکرد.
‌یکی از مهم‌ترین اتفاقاتی که کمک مؤثری به پیشرفت تحولات مشروطه کرد (براساس کتاب بیداری ایرانیان نوشته ناظم‌الاسلام کرمانی)، نامه‌ای بود که زنان به مظفرالدین‌شاه رساندند و بعد از رسیدن این نامه بود که غائله مسجد جامع به‌نفع مشروطه شد.
فکر نمی‌کنم؛ این نامه چندان اهمیت نداشت. این مورخان هستند که وقایع را آن‌طوری که می‌خواهند تفسیر می‌کنند، این را هم نباید فراموش کرد که همیشه وقتی زنان تحت فشار بودند، شلوغ می‌کردند. در متون تاریخی آمده یک‌بار زنان هنگام قحطی برای نان تظاهرات کردند و بعد به دستور شاه، مردانشان را کتک زدند. از طرف دیگر، عریضه‌نویسی یک رسم قدیمی ایرانی است که مردم به شاه یا بزرگی عریضه‌نگاری می‌کردند.
‌با این همه زنان توانستند به سمت تغییر شرایطشان حرکت کنند، آنها در این دوران متوجه مسائل و خواسته‌هایی که مردان پیگیری می‌کردند، شدند. مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار بر این بیداری را چه می‌دانید؟
زنان در امور مالی و اقتصادی آزادی عمل داشتند ولی از لحاظ قانون خانوادگی دارای هیچ حقی نبودند. آنچه زنان در دوره مشروطه خواستار آن بودند، اجازه تحصیل و رسیدگی دولت به مسائل مربوط به بهداشت زنان بود.
‌ الیزساناساریان که در این زمینه تحقیق کرده است، تنها هشت زن را برمی‌شمارد که در این زمینه فعال بودند. البته اطلاعات ما نیز محدود به اسناد کمی است که در دست است. مثلا نمی‌دانیم زنان در اصفهان یا اهواز یا مشهد تا چه حد فعال بوده‌اند؟ یا چند زن در تبریز به این حرکت پیوستند.
زنان در دوران مشروطه خواستار تحصیل شدند و همین امر خیلی در ایجاد آگاهی آنها مؤثر واقع شد.
طبق متمم قانون‌اساسی بدون اشاره به جنسیت حق تحصیل، تشکیل انجمن و آزادی قلم قبول شد. از این جهت زنان استفاده کردند و به فعالیت فرهنگی پرداختند و در این زمینه هم تا حدی موفقیت کسب کردند. همچنین با پیروی از روشی که مردان ابداع کردند، مخفیانه در انجمن‌هایی جمع می‌شدند و به سخنرانی و امور خیریه می‌پرداختند. زنان به مطبوعات هم روی آوردند و با نوشتن مقاله و تأسیس چند روزنامه، به امور مربوط به زنان پرداختند، ولی باز هم تأکید می‌کنم همه این فعالیت‌ها محدود به عده‌ای از زنان در چند شهر کشور بود و به هیچ‌وجه عمومیت نداشت.
‌پیش از تشکیل مجلس چطور؟ خواسته‌های این زنان چه بود و از کجا برخاسته بود؟
ما خبر نداریم. آنچه می‌توان تصور کرد این است که به‌مرور که مردان نسبت به لزوم اصلاحات آگاه می‌شدند، عده‌ای از زنان نیز آگاهی می‌یافتند به‌طوری که در آغاز مشروطه زنان نیز به حرکت درآمدند و کم‌کم پی بردند که سواد لازم دارند و علت اینکه آنان را نادان محسوب می‌کنند، بی‌سوادی‌شان است. جالب اینجاست که خود زنان مدعی بودند «اکنون بیدار شده‌اند» و چون مردان به فکر آنان نیستند، باید خودشان دست به فعالیت بزنند و دیگر هم‌نوعان خود را از جهل و بی‌خبری نجات دهند. زنان گاه مدعی می‌شدند خواهران وطنی یا مادران وطنی هستند که یک طبقه اجتماعی با احتیاجات و خواسته‌های مشترک را تشکیل می‌دهند. جالب توجه است که ملی‌گرایان، نویسندگان و روشنفکران، کشور را به مادر وطن تشبیه می‌کردند که وجه زن را تعالی می‌بخشید.
‌بنابراین شما به‌جد معتقدید مشروطه نقطه آغازی بر جنبش زنان نبود؟
همان‌طور که اشاره کردم و فکر می‌کنم، نباید در بیداری زنان و حرکت‌شان غلو کرد ولی بدون‌شک در آن وقت اتفاقی افتاد و عده‌ای از زنان شروع به فعالیت کردند. درحال‌حاضر، ما احتیاج به مطالعات بیشتر و شناخت بهتر از جامعه آن روز ایران داریم‌. عقیده من با قبل کمی فرق کرده است و خیلی معتقد نیستم مشروطه آغازی بر جنبش زنان بود، بلکه می‌توان گفت آغاز آگاهی عده‌ای از زنان بود.
من سال ١٣٧٧ کتاب «اینجا طهران است» را نوشتم که حاوی دو مقاله درباره زنان است، ولی امروز نظرم تعدیل شده است و معتقدم ما درباره حرکت زنان غلو می‌کنیم به‌نظر من تحصیل زن، تنها دستاورد مهم مشروطه بود. ١٢ سال بعد از آغاز مشروطه در اثر فعالیت گروهی از زنان، ‌به فکر تأسیس ١٠مدرسه دولتی برای دختران در تهران افتادند. قبلا تعداد کمی مدرسه توسط خود زنان تأسیس شده بود که به‌طور خصوصی اداره می‌شد. قبل از مشروطه عقاید مذهبی سختی حکم‌فرما بود. گاه تحصیلات جدید را حتی برای مردان هم درست نمی‌دانستند. مخالفت بسیار بود. اوایل دختری که برای تحصیل از خانه بیرون می‌رفت، به سمت او سنگ پرت می‌کردند. در کل جامعه هیچ استقبالی از حضور زنان نمی‌شد. در آن زمان بحثی که زنان مطرح می‌کردند این بود که تا زنان باسواد نشوند، نمی‌توانند پسران خوب و وطن‌پرست تربیت کنند. یک قرن قبل همین استدلال در اروپا مطرح شده بود تا تحصیل زنان را توجیه کنند.
‌خب وقتی زنان ناصرالدین‌شاه در مسئله تحریم تنباکو، قلیان‌ها را شکستند، یکی از مهم‌ترین حرکت‌های تأثیرگذار در تاریخ مشروطه عنوان شده است.
به‌نظر من در مورد این حرکت هم غلو شده است. مگر چند زن در حرمسرا بودند؟ چند نفر قلیان می‌کشیدند؟ در خارج از حرم چند نفر از این کار با خبر شدند؟ اطلاعات ما در این زمینه محدود است. ولی آنچه اهمیت داشت فتوای تحریم تنباکو توسط علمای عتبات بود که باعث شد مردم دخانیات را کنار بگذارند. بنابراین درباره قلیان‌شکستن زنان در حرم باید گفت: بیشتر جنبه سمبولیک داشت تا یک حرکت تأثیرگذار. منابع بسیار خوبی که در آن زمان برای مطالعه در مورد زنان نوشته شده، خاطرات اعتمادالسلطنه و عین‌السلطنه است که با حرم شاه آشنایی داشتند.
‌البته از طرفی هم به‌نظر می‌رسد زنان به‌نوعی کاتالیزور بحث‌های مشروطه بودند، مانند بحث زنان قوچانی.
به‌نظرم مشروطه‌خواهان از این واقعه برای پیشبرد اهدافشان در زمینه تشکیل عدالت‌خانه و ایجاد هیجان عمومی استفاده کردند. موارد دزدی و فروش دختران و زنان قبلا هم اتفاق افتاده بود و بعد هم می‌افتاد و شاید هنوز هم اتفاق می‌افتد. آنچه مسلم است، با توجه به اسناد موجود و با همه جنجالی که به‌پا شد، عاقبت این دختران را نمی‌دانیم، ماجرای زنان و دختران قوچان به کجا انجامید؟ آیا آنها را بازپس‌ خریدند؟ به اعتقاد من، نوعی استفاده ابزاری از این پیشامد شد که خانم افسانه نجم‌آبادی، بهترین تحقیق را در این خصوص ارائه داده‌اند.
من نامه‌ای از پدربزرگ شوهرم که آن زمان حاکم لرستان بود خطاب به پسرش در دست دارم به این مضمون: «شما که در تهران نشسته قانون می‌نویسید بیایید ببینید که لرستان چه خبر است؟». مسئله این است که ما فقط نباید تهران را مدنظر قرار دهیم و رویدادهای پایتخت را به همه کشور تعمیم دهیم. زنان فعال هم موقعیت را درک می‌کردند. اکثرا خواهان حق تحصیل و توجه دولت به بهداشت بودند. نه آزادی زن یا برابری زن را مطرح کردند و هرگز به مسائل سیاسی نپرداختند چون واضح بود که مخالفت خواهد شد.
‌پس شما مهم‌ترین دوران آغاز حرکت زنان ایران را چه زمانی می‌دانید؟
به‌هرحال دنیا در حال تغییر و تحول بود، روسیه در شمال ایران به سمت انقلاب پیش می‌رفت. در ترکیه و مصر و هند هم زنان و هم مردان، به جنب‌وجوش درآمده بودند و طبیعی بود در ایران هم این وقایع تأثیرگذار باشد. از اواسط قرن گذشته ایران به سوی تجدد می‌رفت. یکی از جنبه‌های سیاست رضاشاه که قاجاریه را برانداخت، تجدد بود که تأثیر بسیار عمیقی در زندگانی روزمره ایرانیان ازجمله زنان به‌وجود آورد و این حرکتی بود که از بالا هدایت می‌شد و به هیچ‌وجه خودجوش نبود. حق تحصیل شناخته شد و زنان توانستند بیشتر در زندگانی اجتماعی شرکت کنند ولی موقعیت زنان در جامعه از لحاظ حقوقی چندان تغییری نکرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر